هر چند تعداد زیادی از این کارگران کوچک، تبارشان ایرانی نیست اما مادامی که امضای دولت ایران پای پیمان نامه سازمان جهانی کار (ILO ) مبنی بر منع اشکال پرخطر کار برای کودکان نشسته و ضمانت شده موجبات حضور کودکان در کارهایی چون «زباله گردی» که در پیمان نامه صراحتاً از آن بهعنوان یکی از اشکال پرخطر کار برای کودکان یاد شده است در کشور ایران فراهم نشود، بدون شک نمیتوان از کنار این پدیده در حال رونق به سادگی گذشت.»
اینها را دکتر محمد مالجو، استاد دانشگاه و سخنران پنل تخصصی واکاوی کار کودکان بر زبان میآورد.
جایی که زهرا رحیمی، مدیر عامل جمعیت امداد دانشجویی امام علی(ع) نیز برای کار کودک در ایران مصادیق مختلفی برمی شمارد و میگوید: از لحاظ آماری تعداد کودکانی که به زباله گردی مشغول هستند به اندازهای است که براحتی میتوان این موضوع و بازار کار پرسود را بهعنوان یک «پدیده» مورد بررسی قرار داد.
این فعال در زمینه آسیبهای اجتماعی افزود: افرادی که متولیان زباله گردی کودکان هستند و از آن سود کلانی به دست میآورند، ترجیحشان استفاده از نیروی کار ارزان است، از اینرو کودکان را بهترین گزینه میدانند، چراکه ادعای مالی چندانی ندارند و شرایط سنیشان برای پذیرفتن مشاغل کمتر از سن مجاز است و از این گذشته به بیمه هم احتیاجی ندارند.
ضمن اینکه بسیاری از این کودکان به دلایل مختلفی فاقد اوراق هویتی هستند و حتی اگر در بستر زباله گردی اتفاق ناگواری برایشان رخ دهد و حتی منجر به مرگ آنها شود، کسی از سرنوشت غم انگیزشان با خبر نخواهد شد.
نوع کار این کودکان حکایت از مشکلات پیش رویشان دارد زیرا با وجود میزان بالای سوء تغدیه در این گروه از بچهها و جثه ریز و قد و قواره کوچکی که دارند کیسههای سنگین و مملو از زباله را جا به جا میکنند که به همین دلیل اکثر آنها از درد زانو و کمر رنج میبرند و بیماریهای مختلف جسمانی و فیزیکی کمترین آسیبهایی است که به سراغشان میآید چراکه سبک زندگی این بچهها و گذران روزها و شبهایشان در مکانی که با زباله عجین است آنها را با انواع و اقسام بیماریهای پوستی و تنفسی رو به رو میسازد، مضاف بر اینکه در برخی از گاراژهای تفکیک زباله حدود 50 کودک با شرایط سنی و فرهنگهای مختلف در یک اتاق نه چندان بزرگ شب را به روز میرسانند که علاوه بر ابتلا به بیمارهای متفاوت، در این شرایط احتمال بروز انحرافات اخلاقی و انتقال بیماریهای نگرانکنندهای چون ایدز و هپاتیت در میان آنها به وجود میآید. گذشته از اینها ذات کودکان با بازی و سرخوشی عجین است در حالی که طبیعت این کودکان با کاری که انجام میدهند در تضاد است و بدون شک در آیندهای نه چندان دور به مشکلات روحی و روانی متعددی نیز دچار خواهند شد که بر میزان تنفر آنها از دنیایی که در آن زندگی میکنند و کمترینها را هم برایشان روا ندانسته میافزاید.
حال که نوک پیکان بیقانونیها به بیپناهترین اقشار جامعه نشانه رفته، خوب است نهادهای متولی یکبار دیگر قوانین را مرور کنند تا کودکانی که به زباله گردی اشتغال دارند، کودکانی که در کارگاههایی با کمتر از 10 عضو کار میکنند و در معرض آسیبهای جبرانناپذیر قرار میگیرند، کودکانی که هیچ گناهی ندارند جز اینکه به دلیل نابسامانیهای گسترده، محکوم به انجام کارهای طاقت فرسا و غیر قانونی شدهاند و از این جهت قانون حمایتی از آنها نمیکند، در آغوش قوانین بازبینی شده به آرامش برسند.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 14، تاریخ انتشار: 27 خرداد 1396، شماره: 65221 .